رویا باز من ماندم و خلوتی سردخاطراتی ز بگذشته ای دوریاد عشقی که با حسرت و دردرفت و خاموش شد در دل گور روی ویرانه های امیدمدست افسونگری شمعی افروختمرده ئی چشم پرآتشش رااز دل گور بر چشم من دوخت ناله کردم که ای وای، این اوستدر دلم از نگاهش، هراسیخنده ای بر لبانش گذر کردکای هوسران، مرا می شناسی قلبم از فرط اندوه لرزیدوای بر من، که دیوانه بودموای بر من، که من کشتم او راوه که با او چه بیگانه بودم او به من دل سپرد و بجز رنجکی شد از عشق من حاصل اوبا غروری که چشم مرا بستپا نهادم بروی دل او من به او رنج و اندوه دادممن به خاک سیاهش نشاندموای بر من، خدایا، آوای مهر بروجرد...
ما را در سایت آوای مهر بروجرد دنبال می کنید
برچسب : رویال سفر,رویا نونهالی,رویا تیموریان,رویا,رویان,رویا دوست,رویای خیس,رویا میرعلمی,رویاهای رسولانه,رویا افشار, نویسنده : avayemehrborugerda بازدید : 236 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 7:37